کتاب رایا

وبلاگ فروشگاه اینترنتی کتاب رایا

کتاب رایا

وبلاگ فروشگاه اینترنتی کتاب رایا

آبشوران

در این کتاب معضلات  طبقه  پروتاریای ایران در دوران  حکومت شاهی  بازنمایی می‌شود.

نویسنده در بسیاری از آثارش از جمله در آبشوران، به بازنویسی زندگی خودش می‌پردازد.کتاب «آبشوران» در سال‌های پیش از انقلاب، نخستین بار، بانام مستعار «لطیف تلخستانی» به عنوان نویسنده منتشر شده‌است.

فقر در دنیای این داستان‌ها یک موقعیت است. موقعیتی که شخصیت‌های داستان محکوم به زندگی در آن هستند و نمی‌توانند از آن فرار کنند. مرگ برای این آدم‌ها فرار به جایی است که گرچه نمی‌دانیم، اما احساس می‌کنیم نمی‌تواند از این‌جایی که هستند بدتر باشد.

بخشی از کتاب

بعد از ظهر پنجشنبه بود؛ مثل همهٔ پنجشنبه‌ها خاموش و دلگیر و کمی هم خوشی تعطیلی جمعه. اواخر پاییز بود. اتاق هنوز نم داشت. یک هفته پیش سیل آمده بود. بابام زیر کرسی خوابیده بود. آفتاب روی دیوار کاهگلی حیاط رنگ می‌باخت؛ دلم می‌خواست آفتاب نرود. هیچ وقت نرود و مشق‌هایم خود به خود نوشته بشوند و بابام از خواب بیدار نشود: هر وقت بلند می‌شد، بهانه می‌گرفت و کتکمان می‌زد. دلهرهٔ شنبه در دلم بود. آن همه مشق و جدول ضرب و معلم نامهربان و صدای ماست فروش دوره‌گرد در کوچه. چرا هیچ‌کس نبود که دوستمان داشته باشد؟ ولی بود. بچه گربه‌هایی بودند که شبها، دزدکی توی جامان می‌بردیم. دست‌هامان را می‌لیسیدند و برایمان خُرخُر می‌کردند؛ اما تا غافل می‌شدیم، می‌رفتند و پای بابا را گاز می‌گرفتند و می‌لیسیدند و بابام پرتشان می‌کرد تو حیاط …



برای سفارش یا اطلاعات بیشتر با شماره زیر تماس بگیرید
02166414040

سینمای آزار

کتاب سینمای آزار به نویسندگی سعید عقیقی منتشر شده توسط انتشارات چشمه در سایت رایا موجود میباشد.







انتشارات

چشمه

مولف

سعید عقیقی




برای سفارش یا اطلاعات بیشتر لینک زیر را درآدرس بار مرور گر خود کپی کنید .


https://rayabook.net/bookid/28644

کافه پیانو

خیلی وقت بود احساس بی‌فایدگی و بی‌مصرف بودن می کردم و علاوه بر این، یکبار که دختر هفت ساله‌ام برداشت و ازم پرسید: بابایی تو چه کاره ای؟! هیچ پاسخ قانع کننده‌ای نداشتم که بهش بدهم. یعنی راستش را بخواهید به خودم گفتم: تا وقتی هنوز زنده‌ام، چندبار دیگر ممکن است پیش بیاید که این را ازم بپرسد و من چندبار دیگر می‌توانم ابرویم را بیندازم بالا و بهش بگویم: «خودمم نمی‌دونم بابایی.» اما اگر می‌نشستم و داستان بلندی می‌نوشتم و بعد منتشرش می‌کردم؛ می‌توانستم بهش بگویم: «اگر کسی یک‌وقت برگشت و ازت پرسید بابات چه‌کاره است، حالا توی مدرسه یا هر جای دیگری؛ یک نسخه از «کافه پیانو» را همیشه توی کیفت داشته باش تا نشان‌شان بدهی و به‌شان بگویی بابام نویسنده‌اس. حالا شاید خوب ننویسه، اما نویسنده‌اس.»


چشمه
فرهاد جعفری

http://www.rayabook.net/bookid/19816

http://rayabook.net/

برای اطلاعات بیشتر با شماره 66414040-021 تماس بگیرید.

عقاید یک دلقک

در این چند هفته ی آخر مهمترین تمرینی را که یک دلقک باید انجام دهد یعنی تمرین حرکات صورت را انجام نداده بودم.دلقکی که اساسا با حرکات اعضای صورتش باید تماشگر را جذب کند می بایستی سعی کند دائما عضلات صورتش را تمرین دهد.قبلا همیشه بیش از شروع تمرین مدتی روبروی آینه می ایستادم و در حالی که زبانم را از دهنم خارج می کردم خودم را از نزدیک نظاره می کردم تا احساس بیگانگی را از بین ببرم و به خودم نزدیک تر شوم.بعدها دست از این کار برداشتم و بدون اینکه از عمل خاصی کمک بگیرم حدود نیم ساعت در روز به خودم می نگریستم این کار آنقدر ادامه می دادم که حضور خودم را نیز از یاد می بردم. از آنجایی که در من تمایلات خودستایی وجود ندارد بارها در زندگی ام چیزی نمانده بود که کارم به جنون بکشد. بعد از انجام این تمرین ها خیلی راحت وجود خودم را فراموش می کردم آینه را برمی گرداندم و اگر بعدا در طول روز به شکلی تصادفی خودم را در آینه می دیدم وحشت می کردم. آن کسی را که در آینه می دیدم مردی غریبه در حمام و یا دستشویی منزل من بود کسی که نمیدانستم آیا او موجودی جدی است یا مضحک مردی با بینی دراز و صورتی بسان ارواح_و آن وقت بود که از ترس تا آنجا که توان داشتم با سرعت پیش ماری می رفتم تا خودم را در چشمان او نظاره کنم تا از واقعیت وجود خویش مطمئن شوم.

مولف : هاینریش بل 

مترجم : محمد اسماعیل زاده

انتشارات : چشمه 


برای اطلاعات بیشتر با شماره 66414040-021 تماس بگیرید.

زندگی همین است

«زندگی همین است» یک رمان متفاوت است بینِ داستان‌های محمدهاشم اکبریانی. رمانی که روایتِ آن از واهمه‌های یک جسد شروع می‌شود و بسط می‌یابد در تاریخی که در متن شاهدِ بروزش هستیم.

اکبریانی در آستانه‌ی پنجاه‌سالگی‌اش این رمان را در فضایی سوررئالیستی نوشته است و مخاطبانش را دعوت به درکِ فضایی کرده که در آن اتفاق‌های عجیبِ زیادی در حالِ جان‌ گرفتن هستند. اساطیر و شخصیت‌های تاریخی از زیرِ خاک درمی‌آیند و با زند‌گان همسو می‌شوند. قهرمانِ عجیب متن که «مُرده‌هه» نام دارد جریانِ عادی زندگی را شکافته و سعی می‌کند چیز‌هایی را کشف کند. رمانِ اکسپرسیونیستی اکبریانی با رگه‌هایی از فانتزی مخلوط شده و به مخاطبش این امکان را می‌دهد تا معناهای تازه و جدیدی را کشف کنند… هراسی که در پسِ این فضای عجیب وجود دارد شاید رازِ نهفته در متن باشد.

محمدهاشم اکبریانی متولد سال ۱۳۴۴ است. روزنامه‌نگار، شاعر و داستان‌نویسی که در چند دهه‌ی گذشته یکی از چهره‌های فعال ادبیات ایران بوده است.

گفته‌هاش بود. از اون‌همه حرفی که زد، یارو حتا یه‌ کلمه نفهمید. معلوم نبود طرف مزخرف می‌بافه یا یارو چیزی حالیش نیست. هر چی بود، نتیجه فرقی نمی‌کرد. فقط دو سه ساعتی یکی حرف می‌زد و یکی هم با دهن باز رفته بود تو نخش و گوش می‌داد. البته نه این‌که واقعاً گوش بده، فقط یه‌سری امواج صوتی بی‌معنی می‌رفت تو این گوشش و از اون گوشش می‌زد بیرون، همین. بااین‌حال، رو یارو خیلی تأثیر گذاشت. بعدم بلند شدن و با یه خداحافظی گرم و صمیمانه که با بغل کردن همراه بود، از هم جدا شدن.

مولف : محمد هاشم اکبرانی

انتشارات : چشمه

برای اطلاعات بیشتر با شماره 66414040-021 تماس بگیرید.