بیا تا فقط
جمع مان جمع باشد
ببین !
بین من و عشق و باران و پنجره
تنها جای توست که خالی ست ...
***
با چترِ بسته ایستاده ام زیر باران
مردم می خندند به من
نمی دانند !
زیر چترِ یاد تو
نه خیس می شوم ، نه سرد
***
قصه ی تلخی ست این قصه
تو عاشق او هستی
من عاشق تو
کسی هم عاشقِ ...
قصه ی تلخی ست این قصه !
مولف : افسانه احمدی
انتشارات : هزاره ققنوس