بعدها به چند تن از مردانِ زندگیام گفتم: «وقتی داشتم دوازدهساله میشدم، پدرم میخواست مادرم را بکشد.» میل به گفتنِ این جمله معنایش این بود که من خیلی عاشقِ آن افراد بودهام. همهشان با شنیدنِ آن سکوت میکردند. میفهمیدم که اشتباه کردهام، چون نمیتوانستند آن اتفاق را درک کنند.
اولینبار است که این صحنه را مینویسم. تا امروز انجامش برایم ناممکن بود. حتا اگر میخواستم در دفترِ خاطراتم بنویسمش، برایم مثل گناهی بود که قرار است مجازاتی به دنبال داشته باشد. شاید آن مجازات این بود که دیگر قدرتِ نوشتن چیزهای بعد از آن اتفاق را نداشته باشم.
انتشارات | نشر نی |
مولف | آنی ارنو |
برای سفارش یا اطلاعات بیشتر لینک زیر را درآدرس بار مرور گر خود کپی کنید .
https://rayabook.net/bookid/25695