تندیس | |
جی.کی.رولینگ | |
ویدا اسلامیه |
اولین بار نبود که در خانه ی شماره ی چهار پریوت درایو سر میز صبحانه دعوا راه می افتاد.
آقای ورنون دورسلی در نخستین ساعات صبحگاهی با صدای هوهوی بلندی که از اتاق هری ، خواهر زاده ی همسرش می آمد بیدار شده بود و هنگام خوردن صبحانه با خشم و ناراحتی فریاد می زد :
- توی این هفته ، این سومین باره ! اگه نمی تونی ساکتش کنی حق نداری این جا نگهش داری!
هری دوباره سعی کرد توضیح بدهد و گفت :
- اون خسته شده . آخه قبلا آزاد بوده و هرجا می خواسته پرواز می کرده. اگه می شد شب ها آزادش کنم ....
برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید. www.rayabook.net